فهرست مطالب

پژوهش های انسان شناسی ایران - سال چهارم شماره 2 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1393)

نشریه پژوهش های انسان شناسی ایران
سال چهارم شماره 2 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1394/03/19
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین سلطان زاده صفحات 7-27
    برخی از انواع فضاهای دیوانی که با حضور عده ای از مردم برای انجام بعضی مراسم و تشریفات اجتماعی و دیوانی مورد استفاده قرار می گرفتند و می توان آنها را فضاهای دیوانی تشریفاتی نامید، از مهم ترین بناهای معماری ایرانی به شمار می آیند، زیرا به سبب اهمیت آداب و مراسم دیوانی، در طراحی از تعدادی الگوهای مهم معماری استفاده می شده است. شمار اندکی از این گونه فضاها باقی مانده است و هنوز انواع و الگوهای طراحی آنها مورد بررسی و شناسایی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش شناخت و دسته بندی انواع فضاهای دیوانی تشریفاتی و فعالیت های جاری در آنها است. پرسش اصلی تحقیق این است که فضاهای دیوانی تشریفاتی را به چندگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک دارای چه ویژگی هایی هستند؟ مبانی نظری تحقیق بر این مفهوم استوار است که فضاهای معماری بازتاب فعالیت های انجام شده و آداب ورسوم و باورهای یک جامعه است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است، داده های نوشتاری به صورت اسنادی گردآوری شده اند و از نمونه هایی از این گونه فضاها بازدید به عمل آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که انواع فضاهای دیوانی تشریفاتی را می توان به سه گروه فضاهای بار خاص، فضاهای بار عام و فضاهای عرض لشکر طبقه بندی کرد.
    کلیدواژگان: دیوان خانه، فضای بار خاص، فضای بار عام، فضای عرض لشکر
  • ناصر فکوهی، فاطمه سیارپور صفحات 29-49
    این پژوهش به بررسی رابطه میان هویت کالبدی شهر با استفاده از الگوی مطرح انسان شناسی بدن می پردازد تا راهی برای فهم معنای شهر در انسان شناسی شهری باشد. با در نظر گرفتن هویت منسجم تهران در گذشته جامعه مورد پژوهش میدان امام خمینی (توپخانه) شهر تهران انتخاب و این پرسش ها مطرح شد که تهران”بی هویت“کنونی چگونه اداره می شود؟ آیا بی هویتی تهران موقعیتی درونی شده و تغییرناپذیر است یا امکان بازگشت به گذشته و یا رفتن به سوی هویت های منسجم در واقعیت های کالبدی یا بازنمایی ها در آینده وجود دارد؟ برای پاسخ الگوی سه سطحی بدن فردی، بدن اجتماعی، بدن کی هانی در انسان شناسی بدن را در نظر داریم که هر سه در یک رابطه پیوستاری، تعاملی و عمودی نسبت به یکدیگر قرار می گیرند. در این الگو شهر به مثابه کالبد در نظر می گیریم و به ترتیب شهروندان، گروه های اجتماعی و شهر کی هانی شهروندان را در مقابل سه سطح فوق قرار می دهیم. در این بررسی مشخص شد که جامعه مورد پژوهش در بی هویتی خویش لزوما رابطه کالبدی و فضایی با شهروندان خود ندارد و بدن فردی، در تضیف شده ترین موقعیت در رابطه ای فرودست نسبت به بدن اجتماعی قرار دارد. از سوی دیگر تهران شهر گروه های اجتماعی است که منتسب به هیچ یک نیست و این رابطه متناقض را نشان می دهد و در این زمینه با یک گسست هویتی مواجه است. این نیز معلوم شد بدن کی هانی در نزد شهروندان نیز انسجام هویتی ندارد. این وضعیت بدون دخالت سیاست گذاران شهری به ایجاد یک شهر با هویت منسجم و شخصیت شهری منجر نمی شود.
    کلیدواژگان: انسان شناسی بدن، هویت شهر، انسان شناسی شهری، بدن، اجتماعی، بدن کیهانی، هویت تهران
  • احمد نادری، مهدی شهبازی، الهام اکبری صفحات 51-68
    یکی از مهم ترین وظایف شهرداری تهران به عنوان یک نهاد اجتماعی، تقویت نشاط و سلامتی شهروندان و ایجاد بسترهای لازم برای گذران اوقات فراغت و فعالیت های ورزشی بانوان از طریق تامین فضای شهری، توسعه امکانات تفریحی و ورزشی و احداث مراکز تفریحی و ورزشی مختص بانوان است. مقاله حاضر ضمن آسیب شناسی فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی ورزش بانوان به بررسی پیامدهای جسمانی، روان شناختی و فرهنگی اجتماعی ورزش بانوان در فضای زنانه می پردازد. در مقاله حاضر از روش کیفی، نظریه زمینه ای و از فن های مصاحبه عمیق، گروه متمرکز و مشاهده استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که توسعه فضاهای ورزشی بانوان در سطح شهر تهران و افزایش سرانه ورزش بانوان در بعد جسمانی و روان شناختی موجب زیبایی و تناسب اندام، تقویت و درمان جسم، آرامش روان و اعصاب، افزایش اعتماد به نفس، تخلیه انرژی و عامل پیشگیری از استرس و افسردگی در زندگی روزمره می شود و نیز در بعد اجتماعی تاثیرات فراوانی بر زندگی اجتماعی بانوان دارد، به طوری که ورزش موجب جلوگیری از آسیب اجتماعی، افزایش تعاملات اجتماعی، گذران اوقات فراغت، کارایی در زندگی روزمره و سلامت و نشاط اجتماعی است.
    کلیدواژگان: اوقات فراغت، پارک بانوان، سلامت جسمانی، نشاط اجتماعی، ورزش بانوان
  • بهار مختاریان، عارفه صرامی صفحات 69-88
    این مقاله تفسیر تحلیلی تصویر ماهی/ دوماهی در هنر ایران است. تصویری که از کهن ترین دوران تاریخی تا دوران متاخر در سراسر جهان تکرار می شود. این نقش از سویی بازنمود صورت فلکی حوت است و در نجوم کهن کاملا شناخته شده است و از سوی دیگر با نقشی در فرش ایران موسوم به”ماهی درهم“کاملا مشابه است. برای این اصطلاح متاخر توصیف های متعددی از سوی پژوهشگران ایرانی ارائه شده است، ولی هیچ کدام آن را با صورت فلکی حوت مرتبط ندانسته اند. از این رو نه تنها آیکون دوماهی که در پژوهش های مرتبط با حوزه مطالعات فرش، سفال و...”ماهی درهم“نام گذاری شده است، به پرسش کشیده می شود، بلکه کوشیده می شود با روش آیکون نگاری که برای شناساندن ساختار نمادین این گونه تصاویر امروزه در جهان شناخته شده است به تفسیر این تصویر بپردازیم. همچنین تلاش می شود تا از طریق تحلیل ساختاری دوگانگی چنین نقشی، به شبکه ارتباطی میان نمادها آن گونه که در جهان شناسی جهان باستان در انطباق جهان کبیر و صغیر مطرح است، برسیم. برای نیل به این هدف، در این مقاله پس از پژوهش در تاریخ تصویری چنین نقشی و پیوند متون مرتبط با آن، به ارتباط واژه ماهی و ماهیچه در زبان فارسی و دیگر زبان های هند و اروپایی و به تبیین و مستندسازی نظام نمادین ساختاری چنین نمادی پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: آیکون نگاری، ماهی، دوماهی، دوگانگی، تحلیل ساختاری، نمادپردازی بدن انسان
  • نازیلا دریایی صفحات 89-104
    درخت یکی از عناصر اصلی و قدیمی در نقش پردازی فرش در سراسر جهان است. در مناطق متفاوت ایران نیز درخت با اسامی و اشکال گوناگونی، در طراحی فرش مورد استفاده قرار می گیرد. درخت حیات یا درخت جاودانگی و بی مرگی، به جوهر وجود انسانی در عالم یا به دنیای پس از مرگ اشاره می کند و چنین تعریفی، رایج ترین توصیف استفاده از نقش درخت در طراحی فرش است؛ اما کاربرد درخت سخنگو یا درخت واق با مفهوم درخت دوزخی در فرش، حیرت انگیز است. در اثبات ریشه شناسی مفهومی درخت دوزخی مدارک صریحی در دست نیست. علاوه بر آن، اینکه چرا تنها مناطق محدودی از ایران، فرش هایی با این طرح تولید می کردند، مسئله ای درخور پیگیری است. در ابتدا تبریز و هریس در آذربایجان، سپس چهار محال و بختیاری، کردستان (سنه یا سنندج)، کاشان یا کرمان، مناطقی در ایران هستند که فرش هایی با این طرح از آنجا جمع آوری شده است. درخت واقی و عناصر نقش پردازی آن علاوه بر متن یا قسمت های مرکزی قالی، در حاشیه ها نیز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین قابل ذکر است که برخی محققین بر ریشه های غیر ایرانی این طرح اشاره دارند. این طرح خاص در فرش های ترکیه، هند، چین و برخی از دیگر کشورهای آسیایی نیز دیده می شود. نویسنده در مقاله حاضر می کوشد تا موضوعات فوق و شیوه تصویرپردازی درخت سخنگو را بر فرش، مورد بررسی قرار دهد.
    کلیدواژگان: اسطوره دوزخی، درخت زندگی، درخت سخنگو، درخت واق، فرش های دستبافت ایرانی
  • عمران گاراژیان، فرزانه لطفی صفحات 105-124
    فیروزه سنگی قیمتی یا نیمه قیمتی با رنگی متمایز از بافت زمین شناسی است. در فلات ایران از هزاره ششم و پنجم پ.م انسان ها از کانی فیروزه و خصوصیت رنگ متمایز آن بهره برداری می کرده اند. از منظر طبیعی کانی فیروزه در فلات ایران آنجا که شاهد کمربند کانی زایی مس هستیم وجود داشته و استفاده می شده است. از منظر فرهنگی قرارگیری استقرارهای باستانی با شواهد فیروزه در این کمربند و در نزدیکی منابع فیروزه نشان دهنده بهره برداری بومی در این نواحی است. نمونه های باستان شناسی نشان می دهد انسان ها در دوره های نوسنگی، مس سنگی و مفرغ از آن استفاده می کرده اند. در دوره تاریخی و خصوصا بر اساس منابع تاریخی در دوره اسلامی در مقیاس گسترده ای و احتمالا با لایه های معنایی متفاوتی از آن بهره می برده اند. در دانش بومی رنگ فیروزه که بر اساس ترکیبات اصلی اش متغیر است، عامل بسیار مهمی در تشخیص اصالت و منبع فیروزه است. برای تشخیص فیروزه های مرغوب از نامرغوب و منشا آنها، کم و کیف رنگ مبنایی قابل اتکا است. فیروزه پدیده ای طبیعی است آنگاه که درباره شکل گیری، عناصر تشکیل دهنده و بافت طبیعی آن بحث می شود. فیروزه پدیده ای فرهنگی است آنگاه که در بافت ایستای استقرارهای باستانی یا در بافت پویای جامعه معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. رویکرد نظری این مقاله به پیروی از دیلتای و کالینگوود این است که تنها راه شناخت گذشته باز زیستن آن در زمان معاصر است. روش در این مقاله روش های باستان شناسی انسان شناسانه برای مطالعه فرایندهای فرهنگی بلند مدت است. از روایت برای فضاسازی موضوعی در بخش هایی از مقاله استفاده شده است.
    کلیدواژگان: انسان شناسی، باستان شناسی فیروزه، بلندمدت، کانی فیروزه، فلات ایران
  • لیلا پاپلی یزدی، آرمان مسعودی صفحات 125-139
    مدرنیسم نسبت انسان را با گذشته تغییر داد، انسانی که خود را حاصل فرایندی اسطوره ای و زمان را موجودیتی ازلی _ ابدی می دانست ناگاه با وجه مادی و شک برانگیز تاریخ مواجه شد، با پرسش ما از کجا آمده ایم؟ انسان مدرن گذشته را به مثابه ابژه ای در نظر می گیرد که باید مورد واکاوی قرار گیرد. از این رو او نخستین انسان تاریخی است که دست به کاوش در خود و بقایایش می زند. از این واکاوی مواد فرهنگی به دست می آیند، موزه برای نمایش این آثار ساخته می شود تا چشم مخاطبان را روی کالاهایی خاص و تمایزساز باز کند. از سوی دیگر جامعه مدرن جامعه ای به شدت مصرف گرا است. برای انسان مدرن، گذشته نیز چون دیگر چیزها به مصرف می رسد، گاه چون کالایی شان زا، گاه در شکل هویتی برساخته از پیشینه و گاه در قالب هنری؛ اما جامعه مصرفی با انبوهی از زباله هایی از گذشته که توسط باستان شناس به دست می آید مواجه است، حال این جامعه مصرفی با این دست مواد که بیشترشان شانس آن را نیز ندارند که پشت شیشه های ویترین قرار بگیرند چه خواهد کرد؟ آیا ماهیتا این”چیزها“ی تاریخ مند خود به زباله تبدیل نخواهد شد؟ این پرسش اصلی ترین سوال مقاله حاضر است.
    کلیدواژگان: جامعه مدرن، کالای شان زا، ماده باستان شناختی، مصرف گرایی، موزه، هنر